تلنگرسرد
از تصادف جان سالم به در برد ... و می گفت .. جانش را مدیون ماشین مدل بالایش است ..!!! و خدا همچنان لبخند میزد ... ای کودک ... کفش هایم را نپوش ..! تلاش تو برای بزرگ شدنت غمگینم میکند ... کودک بمان ... کوچک بمان ... من در بزرگ شدنم دردهایی دیدم ... که کوچک کرد، بزرگ شدنم را... دیگر هیچ مردی به هوایت سر به بیابان نمیگذارد ... ساده شده ای لیلی جان ...؟! مردان روزگار ما، با یک کلیلک روزی هزار بار عاشق میشوند...! کاش کسی به معلم ها یاد می داد .. اول مهر شغل پدر ها را نپرسند ... وقتی هنوز احترام به همه شغل ها را ... و ... افتخار به همه پدر هارا به دانش آموزان یاد نداده اند ... حالا قصه چشمان یتیمی که نم می خورد ، بماند ... دلم کمی خدا میخواهد... کمی سکوت... کمی آخرت... دلم دل بریدن میخواهد... کمی اشک... کمی بهت... کمی آغوش آسمانی... دلم یک کوچه میخواهد بی بنبست..!! و یک خدا..!!! تا کمی باهم قدم بزنیم... فقط همین..!!
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |